جواب معرکه
راننده تاکسی
داشتم با عجله میدویدم تا به ایستگاه برسم و سوار اتوبوس بشم تا برم مدرسه که دیدم اتوبوس رفت با عجله میدویدم تا بهش برسم نتونستم برسم نمیدونستم چیکار کنم به مامانم زنگ زدم و ماجرا را براش گفت برو با تاکسی برو فکر خوبی بود زودی خودمو به تاکسی رسوندم که رانندش آقای مهربونی بودن گفتم آقا زود برین لطفا مدرسم دیر شد آقای راننده گفتن عجله کار شیطونه دخترم صبر کن الان میرسیم لای کتابو باز کردم تا یکمی مبحثی که امروز امتحان داشتیم رو یکم مرور کنم ؛بعد از چند ساعت تو ترافیک موندن بلاخره راه باز شد و تونستیم بریم از خیابونی داشتیم رد میشدیم که آقای راننده گفتن دخترم میشه چند لحظه برم خونمون زود بیام دخترم دفترش تموم شده براش یک دفتر گرفتم اینو زود بدم ،بااینکه دیرم شده بود گفتم اشکالی نداره بفرمایید
بعد از چند دقیقه اومدن بازم معذرت خواهی کردن ولی ناراحت بنظر میومدن پرسیدم آقا چیزی شده گفتن دخترم مریضه و نمیتونه بره مدرسه و بخاطر اون گریه میکنه گفتم دخترتون چند سالشه گفت ۹ و من گفتم من میتونم با برادرم معلمه میتونه بعضی وقتا بیاد به دخترتون کمک کنه تو درساش گفتن لازم نیست تعارف میکردن ولی آخرش قبول کردن منم از این پیشنهاد خیلی خوشحال شدم چون خودمم میتونستم بیام به دخترشون سر بزنم بعد از مدتی رسیدیم مدرسه این بود انشای من
دستم خسته شد معرکه یادت نره🥲